صنما مست تو گشتم
غم چشمان تو کشتم
تو چنین خوب چرایی
که پریشان تو گشتم
غم دیدار تو چندیست
که برده ست قرارم
همه دم در پی آنم
که به کف دامنت آرم
13مهر 1392 - بوشهر
صنما مست تو گشتم
غم چشمان تو کشتم
تو چنین خوب چرایی
که پریشان تو گشتم
غم دیدار تو چندیست
که برده ست قرارم
همه دم در پی آنم
که به کف دامنت آرم
13مهر 1392 - بوشهر
خزان و خش خش باران
خروش هیمه و آتش
دوباره قصه ی مجنون
دوباره لیلی و یادش
به زیر چتر درختان
هجوم زرد و طلایی
میان آذر و آبان
بخوان که: «لیلی کجایی؟»
ببر ز جنگل احزان
دل شکسته ی ما را
ببر به باغ بهاران
دل شکسته ی ما را
من و فروغ و هدایت
صدای پر خش فرهاد
خروش تک تک ساعت
توهم بم فریاد
من و جوانی بر باد
من و تکرر رگبار
سکوت اره ی برقی
سقوط سخت سپیدار
***
بیا که از تو بگیرند
جان، تمام درختان
که گرد مرگ نپاشند
هوای ابری و باران
بیا ز عطر وجودت
جوانه های غزل خوان
دوباره از تو بخوانند
سرود سبز بهاران
رضا منصف
11 مهر 1392 - بوشهر