چه قد سخته بدون تو، تو این روزای تب کرده
تو نیستی و نبودِ تو، همه روزامو شب کرده
دلم تنهاست، تب دارم
چشام خیسه، میبارم
کسی تسکین دردم نیست
تو نیستی، غم شده یارم
همش ترس و همش تردید
بی تو دلتنگی میخندید (فکر میکنم این بهتره: بدون تو دلم پوسید)
صدات از یاد من رفته
فراموشی شده تهدید
بی تو حسرت تو دنیامه
همش شک، توی حرفامه
دیگه رویات شده رویا
ببین، این حال و اوضامه
چه دلتنگ و چه دلگیرم
من از این زندگی سیرم
کجایی پس عزیزِ من
دارم از غصه میمیرم
چه قد سخته بدون تو، تو این روزای تب کرده
تو نیستی و نبود تو، همه روزامو شب کرده
[رضا منصف، 31 خرداد 1391، کرج]